ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

واگویه های ملوان

 

خیلی وقت بود که میخواستم مطلبی بنویسم اما حقیقتاً حس و حال نوشتن نداشتم . بهتر است بگویم به نوعی فوتبال زده شده ام ! یادم می آید زمانی برای دیدن 5 دقیقه فوتبال از همه چیز می گذشتم اما اکنون اصلا حوصله فکر کردن به آن را هم ندارم . شاید بهتر بود بازی ملوان – پرسپولیس را که در آزادی برگزار شده بود را نمی رفتم !! شاید تعجب کنید اما با تمام خوشی که در آزادی داشتم غمی درسینه ام بود که آزارم میداد . شاید دیدن این همه تفاوت بین دارا و ندار ، شاید دیدن این همه امکانات بعضی ها و ندیدن هزارمش برای بعضی دیگه و البته شاید فکر کردن به روزهای گذشته ای که بازهم این تفاوتها رو به خاطرمان می آورد سبب بی حالی ام شده بود . گفتنی است که اولین و آخرین باری که به آزادی رفته بودم سال 70 یا 71 بود که درمعیت تیم قایقرانی انزلی به تهران و مجموعه آزادی رفته بودم . بازی تراکتورسازی و کشاورز ( مطمئن نیستم ولی فکر کنم سیروس آن سال درکشاورز بود و مربی تراکتور هم واسیلی گوجا بود ) از آن زمان مدت زیادی میگذرد و نمی دانم چه شد که به سرم زد بازی ملوان – پرسپولیس را از نزدیک تماشا کنم .

گذشته از لذت دیدن بازی ، دیدن دوستان قدیمی در هر چه بهتر بودن لحظات حضور در آزادی کمکم می کرد اما با تمام خوشی که احساس می کردم ، از این همه فاصله دلم گرفته بود . نمی دانم از کجای این فاصله ها بگویم که همه چیز و همه جا متفاوت از تمام چیزهایی بود که داشتیم . تفاوتها حتی از اتوبوس زوار در رفته ملوان که مربوط به دهه 60 میلادی بود و اتوبوس شیک تیم پرسپولیس شروع میشد و تا ابد هم ادامه داشت . ذکر این مصائب بیشتر دل من و شما را خون می کند پس بهتر است به سراغ ملوان برویم . ملوانی که شاید به خاطر مبارزه در عین نداریش محبوب قلبهایمان شده ، ملوانی که دوست دارد تمام بغض فروخورده کمبودهایش را در چنین میادینی فریاد کند . چه بسا حس این همه تبعیض برای آن بازیکنی که خودش را کمتر از حریف نمی داند اما عملاً اینگونه می بیند سبب می شود ملوانان در اینگونه میادین از قالبشان بیرون بیایند .

قصد تحلیل یا تفسیر بازی را ندارم چرا که هم مدت زیادی از برگزاری آن گذشته است و تکرار آن باعث اندوه بیشتر میشود .

در لیگ پنجم ملوان تقریبا از تمامی حریفانش امتیاز گرفت و فقط در این بین تیم پرسپولیس یک استثنا بود . بردهای بدست آده که در دور رفت و برگشت به مربیان وقت پرسپولیس نسبت داده شد عملاً ( به نظر من ) متعلق به یک بازیکن بود بنام علیزاده !! در 7 گلی که ملوان در دو بازی از پرسپولیس خورد 5 تای آن از روی پرتاب علیزاده و یکی هم توسط خود او به ثمر رسید پس باید علیزاده را برنده هر دوبازی بنامیم نه تاکتیک و نه برنامه کادر فنی .

در این بازی خط دفاع ملوان علیرغم آفساید گیری های موفق متعددش در نهایت مجبور به قبول سه گل شد که در این بین ضعف فلاحتی در راست و نفوذهای بی بازگشت نظرپاک باعث میشد تا معدنچی و کاظمیان در فرصتهای بدست آمده بیش از پیش در مناطق یاد شذه جولان بدهند و در نهایت هم به خواسته خود برسند . البته باید اشاره ای به بازی بی نقص " سید جلال رافخوایی " داشته باشم که تنها بازیکن خط دفاع بود که تا سر حد مرگ دوید و در پوششها بسیار عالی می نمود . شاید اگر بقیه هم مثل او بودند ملوان با نتیجۀ دیگری میدان را ترک می کرد . به هر حال ملوان حذف شد و این سخنان تاریخ مصرف گذشته هم را به جایی نخواهند برد اما بهتر دیدم حرفهایی از ملوان بگویم که برای طرفدارانش بسی آشناست :

دیگر عادت کرده ایم به نداشتن ، دیگر عادت کرده ایم به نخواستن ، دیگر عادت کرده ایم به ازدست دادن و دیگر عادت کرده ایم به ساختن ! برایمان عادی شده که ستارگان دیروز خود را در آسمان دیگران ببینیم و افسوس بخوریم بر آنچه که اندوختیم و در لفافی ابریشمین تقدیم کردیم به آنان که از ما بهترند ! گویی ما از جهان دیگری آمده ابم و همیشه باید شاهد و ناظر این تفاوتها باشیم .

گویی ما باید همیشه نردبانی باشم برای رسیدن دیگران به اوج و ما همچنان بمانیم در موج . شاید مضحک به نظر برسد اما هیچگاه از ملی پوش شدن یا چهره شدن بازیکنان ملوان خوشحال نشدم چرا که می دانستنم این یعنی کوچیدن از ملوان و باز می بایست می ماندیم و ستاره ای دیگر را برای روشنی بخشیدن به محفل دیگران نظاره گر می شدیم . براستی چرا ما هیچگاه در حفاظت از سرمایه هامان نکوشیدیم  از زمانهای دیرین هم چنین بوده است . روزی سیروس رفت روزی دیگر پژمان رفت  فردا نیز مازیار می رود و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت اما همیشه مدیر بوده مدیر می ماند و مدیر خواهد ماند بدون اینکه لحظه ای به این فکر کند که ملوان متعلق به مردم است و البته من و تو خواهیم ماند و دریایی از سوالات بی پاسخ که آیا غلامین رفت ؟ حسنی صفت می ماند ؟ یحیی نژاد تمدید می کند ؟ قربانی به کدام تیم رفته است ؟ مازیار چه ؟ و ما می مانیم و هزاران خون دل برای ساختن دوباره تیمی که مانند همیشه به آن ببالیم . مایی که باید صدای اعتراضمان را بر سکوهای سرد و سیمانی ورزشگاه پیرمان فریاد کنیم . همیشه هستیم ، زیر باران خیس می شویم ، خسته می شویم ، محروممان می کنند ، اما باز هم می مانیم  ، بازهم مشتمان گره می شود و برای احقاق حق تنها دلخوشیمان بر می خیزیم .

من اگر برخیزم

تو اگر برخیزی

همه بر می خیزند .

 *** توضیح : برخی از دوستان در بخش نظرات حرفهای جالبی زده اند که پیشنهاد می کنم یه سری به آنجا بزنید .