ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

خداحافظ لیگا پوکال !

 

حذف شدیم . به همین راحتی و برای دومین بار توسط آلمانیا آخن طی این 5 سال ! شاید این باخت صدای ناقوس هشداری که مدتهاست به گوش می رسد را برای سران بایرن رساتر کند .

به شخصه از اینکه بایرن از این سری مسابقات حذف شد ناراحت نیستم بنا به دلایلی که در ادامه توضیح خواهم داد اما سیر اتفاقات منجر به حذف باعث رنجش خاطر هواداران گشته که متاسفانه از دید سران بایرن یا دور مانده یا به هیچ انگاشته شده است .  

پس از اتمام جام جهانی و آغاز بوندس لیگا متاسفانه شاهد بازیهای خوبی از بایرن نبودیم و دلیل این مشکل خستگی بازیکنان ملی پوش بایرن و البته از دست دادن مهره ارزشمندی چون بالاک اشاره شد و کارل هاینس رومنینگه خبر از بهبود روند بازی بایرن در ماههای بعد داد اما بایرن با وجود اینکه نسبت به اول فصل انصافاً بازی منسجم تری از خود به نمایش میگذارد باز هم خلائی در نوع بازیش دیده می شود که کم کم چهره آن هویداتر می شود .

شاید بازی چلسی واورتون را در هفته قبل دیده باشید که چلسی بازی باخته را با سه گل بالاک ، لمپارد و دروگبا به پیروزی بدل کرد . هر سه گل این بازی در سطح بسیار بالایی از فوتبال روز دنیا زده شد و ستارگان چلسی که قیمتی تقریبا برابر با کل خریدهای بوندس لیگا دارند توانستند بازی را به نفع تیم خود برگردانند . آن خلائی که پیش از این گفته شد همین مطلب یعنی نداشتن بازیکن ستاره است . بازیکنی که در بدترین لحظات دل به او ببندیم و چشم امید به ساقهای جادویی او داشته باشیم . در سالهای گذشته البته بازیکنانی بودند که برنامه تیم روی خلاقیت آنها پایه گذاری میشد بازیکنانی چون بالاک ، مهمت شول ، اشتفان افنبرگ و حتی ماریو باسلر. اما اکنون خبری از فاکتور خلاقیت در بایرن نیست و اکثر بازیکنانی که در این تیم هستند در رده بازیکنان بزرگ و یا تاثیر گذار به شمار نمی آیند . به اسامی زیر نگاه کنید : حسن صالی حمیدزیچ ، آندریاس اوتل ، روکه سانتا کروز ، پیزارو ، دایسلر همیشه مصدوم ، مهمت شول پا به سن گذاشته ، علی کریمی که این آخری اوج خرید بایرن بوده ! مطمئناً تصدیق می فرمایید که برای اینکه بایرن به آنجایی که مورد نظر طرفداران است برسد باید در خریدهایش بیشتر از پیش هرینه کند و این موضوع متاسفانه یکی از اولین تفاوتهای دیدگاه بین مدیران و طرفدران بایرن است .

برای بودن در بین بزرگان باید بزرگترین ها را داشته باشی

در مورد باخت دیشب بایرن می توان از چند منظر به این موضوع نگریست . اول اینکه به نظر می رسید بایرن این بازی را چندان جدی نگرفته بود زیرا که اگر چنین بود حداقل به الیور کان مرخصی داده نمیشد . بایرن بازی را بد شروع نکرد اما درست وقتی می توانست به نتیجه برسد بازی را وا داد و با بدترین نتیجه از حریف عقب افتاد . اما مشکل اصلی بایرن در دیدگاه محافظه کارانه مربی آن است ماگات مربی است که قبل از هر تصمیمی به صلاح باشگاه فکر میکند نه صلاح تیم . ترجیح می دهد اول اولی هوینس از وی راضی باشد و بعد از آن طرفداران . فرض کنیم بازی در آلیانز آره نا برگزار میشد و بایرن هم 2 گل از حریفش جلو می افتاد مطمئناً ماگات ابتدا دمیچلیس را به زمین می فرستاد و پس از آن مهاجمش را با یک دفاع دیگر عوض می کرد و به دنبال حفظ نتیجه می بود اما اگر این اتفاق برای توماس شاف اتفاق می افتاد وی سعی می کرد برای زدن گلهای بیشتر تیمش را هجومی تر کند .

در روزی که خط دفاعی ما و در راس آن لوسیوو ون بویتن بسیار بد بودند نتوانستیم از برتری محسوس خود در نیمه دوم استفاده ای بکینیم . با این وضعیت و از دست دادن احتمالی بوندس لیگا در مقابل شالکه ، برمن ، اشتوتگارت و حتی هرتا باید به امید بازی با رئال باشیم . شاید این شکستها مسئولان بایرن را برای تقویت تیم به فکر بیندازد و مجبورشان کند برای خرید بازیکنان بزرگتر خرج کند فقط کافیست به ون نیستلروی و آتش بازیهایش در رئال نگاه کنیم و در برابر هر گلی که می زند حسرت بخوریم . بایرن برای آقایی در اروپا خیلی چیزها را کم دارد که اولینش بازیکن و مربی بزرگ و آخرینش القای حس جنگجویی و برتری طلبی است . باید به آینده امید داشت اما چشم من زیاد از گرفتن جام در این فصل آب نمی خورد .

ضمنا عکسهای بازی از وبلاگ bayernclub می باشد .

افسوسی برای بایرن

بیست و چهار ساعت پس از حذف اولین نماینده آلمان در جام باشگاههای اروپا ، بایرن برای حفظ تنها سهمیه باشگاههای آلمان در این مسابقات پا به میدانی گذاشته بود که تیم مقابل یعنی میلان برای صعود به دور بعد به یک تساوی بدون گل هم قانع بود .

  در اولین نگاه به ترکیب بایرن ٬ آلمانی بودن هر دوبال آن چشم نوازی میکرد و دایسلر و شواین اشتایگر بازیگردانهای بایرن در جناحین بودند . اما استفاده از ماکای و لیزارازو از سوی ماگات این سوال را بوجود می آورد که آیا در نظر وی ، بایرن چیزی برای از دست دادن دارد یا نه ؟ لیزارازو یک بازیکن دفاعی و در مقابل ، فیلیپ لام بازیکنی تهاجمی تر است و در این بازی که بایرن نیاز به زدن گل دارد استفاده از لیزای پا به سن گذاشته و تدافعی برای طرفداران بایرن قابل هضم نبود . از سوی دیگر استفاده مجدد از ماکای که فقط برای جور شدن ترکیب یازده نفره بایرن به میدان میرود و با توجه به ضعف و ناکارآمدی وی در چند ماه اخیر و البته درخشش گوئه ره رو انتظار این می رفت که گوئره رو از ابتدا در ترکیب باشد . شاید بهتر بود از ابتدا شواین اشتایگر به جای دایسلر در راست بازی میکرد و زی روبرتو هم در جناح چپ بکار گرفته میشد . ترکیب اولیه بایرن ترکیب ایده آلی به شمار نمی رفت و به شخصه انتظار ترکیب دیگری را می کشیدم شاید یک ترکیب تهاجمی تر و به قولی بی محابانه تر .

در مقابل آنجلوتی از اینزاگی به جای جیلاردینو استفاده کرده بود . اینزاگیی که در هر دو بازی سال قبل این دو تیم به بایرن گل زده و فکر می کنم در مجموع سه گل به بایرن زده بود هر چند تعداد زیادی از مسابقات امسال را به علت مصدومیت از دست داده بود و تا اینجای لیگ اروپا گلی به ثمر نرسانده بود .

در تیمی که همیشه عطش گل زدن دارد اشتباه از سوی مدافعین تیم مقابل مثل تعارف زدن یک بستنی در گرمترین روز سال است و این اشتباه را دمیچلیس با تجربه مرتکب شد و توپ به زیر پای سرجینیوی افتاد که پارسال هر چه خواست با بایرن کرد . سانتر زیبای سرجینیو ، اشتباه مدافعین در پوشش و گل ... همین .

نقش کمک داور در این گل حائز اهمیت است چون گل در شرائط صد در صد آفساید حادث شد . زمانی که سرجینیو سانتر کرد اینزاگی یک قدم جلوتر از بقیه بود و در این بازی هم ردپای داور به چشم خورد . در بازی رفت هم میلان با کمک داور توانست اولین تیمی باشد که در آلیانس آره نا شکست نخورده است .

در کل خوردن این گل چندان در سرنوشت بایرن نمیتوانست تاثیر داشته باشد چون به هر حال بایرن برای صعود مجبور بود حداقل یک گل بزند . در این گل شاید اسماعیل میتوانست تاثیر بیشتری داشته باشد اما از صحنه جا مانده و به توپ و اینزاگی نرسید . کلا اسماعیل بازیکنی با استیل مناسب و فیزیک ایده آل برای خط دفاع است اما بازیکن با هوشی نیست و در بیشتر اوقات بدون توجه به اطرافش بازی میکند . در هفته ای که گذشت نام وی جهت بازی در تیم ملی آلمان زیاد به گوش خورد اما فکر نمی کنم وی حلقه مفقودۀ کلینزمن باشد .

دقیقا همان بلایی که سر آلمان آمده بود بر سر بایرن هم آمد و آن دریافت گل در دقایق ابتدایی بازی است . اتفاقی که برای همه تیمها می تواند خورد کننده باشد . پس از گل هم بایرن چندان طوفنده نشان نداد و همچنان بر بازی با حوصله اصرار داشت اما میلان به راحتی و با چند پاس به دروازه بایرن نزدیک میشد و این نقصی است که بیشتر با بازی ضعیف سانیول و دایسلر که سمت راست بایرن را به بک اتوبان تبدیل کرده بودند حادث میشد و در مقابل زوج موفق سیدورف و سرجینیو بارها و بارها در این سمت می تاختند و از مدافعین می گذشتند .

در روزی که پرسینگ در بایرن معنا نداشت بازیکنان میلان پس از تصاحب توپ توسط بایرنیها به سرعت آنها را تحت فشار قرار می دادند و فرصت هرگونه تفکر را از بازییکن صاحب توپ می گرفتند و در این میان دوندگی و تلاش سیدورف از بقیه بیشتر به چشم می خورد .

در اینکه پنالتی صحیح بود یا نه بهتر است حرفی به میان نیاوریم اما اینزاگی را بازیکنی دیده ام که با رندی به دفاع حریف می چسبد و طوری وانمود می کند که گویی تحت فشار قرار دارد . به شخصه با اینگونه بازیکنان که سعی در گول زدن و فریبکاری دارند میانه ای ندارم و اینزاگی سر دسته این قبیل بازیکنان است .  گل نشدن پنالتی شاید می توانست روحیه بایرن را بالا ببرد اما باز هم  اشتباه مدافعین بایرن در جاگیری گل دوم را به ارمغان آورد .  پس از آن بایرن در یک ضربه ایستگاهی و ریباند اسماعیل به گل رسید تا امید ها برای نیمه دوم از بین رفته نباشد .

د نیمه دوم بازی آنطوری که بایرن میخواست پیش نرفت و با دریافت دو گل دیگر بایرن بازی را به حریفش واگذار کرد . چیزی که به چشم می خورد ضعف بایرن در ارائه کار گروهی و بی میلی آنها به ارائه بازی تک ضرب بود . نکته جالب این بود که بایرن پس از تعویض ماکای با گوئه ره رو دیگر مهاجمی نداشت که به میدان بیاورد . بایرن به جای سانیول مدافعی نداشت که به بازی بگیرد . مهمت شول هم آن چیزی نیود که ماگات انتظار ان را داشت . اما بزرگترین اشتباه ماگات تعویض زی روبرتو با لیزا بود . وی می خواست با اضافه کردن یک هافبک تهاجمی به جای دفاع بار هجومی تیمش را افزایش دهد اما شواین اشتایگر نمی توانست جای لیزا را پر کند و اینزاگی و کاکا بار ها و بار ها از آن سمت آازادانه حرکت میکردند .

 این باخت شاید برای بایرن لازم بود . در دنیای فوتبال امروز برای اینکه جزء بهترینها باشی باید بهترینها را هم داشته باشی بایرن مدتهاست که مهره کارآمدی را به خاطر نگرفته است و برای تیم بزرگ آلمان به خدمت گرفتن علی کریمی و اوتل می تواند یک نوع در جا زدن باشد . در بازی که ذکر آن رفت بایرن خالی از مهره بود و این برای بایرن تاسف برانگیز است چون بایرن سمبل باشگاههای آلمان و تنها تیمی است که در چند سال اخیر توانسته پرچم آلمان را در این سری مسابقات به اهتزاز در بیاورد . تنها بازیکنی که بایرن به آن اتکا دارد میشائیل بالاکی است که هم در بازی با میلان و هم در بازی با تیم ملی ایتالیا توسط پیرلو به خوبی مهار شد . شاید بهتر است مسئولان بایرن نگاه خود را به تیم تغییر دهند و بازیکنانی را که در سطح بایرن هستند جذب نمایند .

قهرمان شدن پیاپی بایرن در بوندس لیگا و عدم موفقیت در رقابتهای اروپایی برای این تیم و برای فوتبال آلمان اتفاقی ناخوشایند به شمار خواهد رفت و به مرور آنها را از بین بهترینها خارج خواهد کرد . در مقابل میلان حرفی برای گفتن باقی نگذاشته و سزاوارانه به مرحله بعد صعود کرد . بازی که میلان ارائه داد یک بازی بدون نقص ، سریع ، تک ضرب و البته زیبا بود .

این هفته برای آلمانها هفته بدی بود . پس از باخت خفت بار از ایتالیا ، این بار حذف هر دو نماینده آنان در لیگ قهرمانان اروپا ضربه سختی بر پیکره  فوتبالی است که به زحمت خود را خندان نشان میدهد !

 

بایرن 1 – 1 ( میلان + داور )

بایرن بالاخره در آلیانز آره نا امتیاز داد آنهم در روزی که بایرن می توانست بازهم امتیاز این بازی را از آن خود کند . متاسفانه اشتباه داور باعث شد میلان در مونیخ به گل برسد و با اندوخته ای تقریباً مطمئن به بازی برگشت و سن سیروی وحشتناک چشم بدوزد .

در این بازی متاسفانه هر دو دفاع چپ و راست بایرن از شرایط آرمانی به دور بودند که سهم سانیول از لام خیلی بیشتر بود . دقیقاً نکته اتکای بایرن یعنی سانیول تبدیل به نقطه ضعف آن شده و نود درصد حملات میلان از این جناح پایه ریزی شد . هم در دفاع و هم در حمله سانیول مرتکب اشتباهات فاحشی شد که باعث گردید میلان با فراغ خاطر از سمت چپ خودش بارها و بارها حمله کند . در ابتدای بازی و با اولین سانتر سانیول با خودم گفتم امروز روز ویلی نیست و متاسفانه همینطور هم شد . برای بازی برگشت باید بایرن فکر به این جناح بکند یا حداقل اینکه ویلی در مورد نوع بازیش با میلان تجدید نظر کند ! اما فیلیپ لام که خیلی انژیک تر از سانیول بود نتوانست انتظارها را برآورده کند . لام پا به توپ می شود ، با سرعت پیش می رود و یکباره به سمت راست تغییر جهت می دهد . این کار را لام هزار بار انجام داد !! با وجودی که از لیزا خیلی تهاجمی تر است اما در این بازی می توانست خیلی موثرتر باشد . با توجه به یک کارته بودن گتوزو ( واقعاً کسی در دنیا از این بازیکن خوشش می آید ؟!؟!؟! ) او میتوانست خیلی راحتتر در این مسیر جولان بدهد که البته نداد .

هر سه تعویض ماگات عالی بود علی الخصوص کریمی که روز خوبی را پشت سر گذاشت . فکر می کنم ماگات به او اختیارات بیشتری را در خصوص حفظ توپ و دریبل داده بود . آن کریمی که قبلاً در بوندس لیگا دیده بودیم که هر توپی را سریع پاس میداد با این کریمی که با حرکت بدن به راحتی پیرلو را محو کرد از زمین تا آسمان متفاوت بود ولی کاش شول و گوئره رو زودتر از این به میدان می آمدند .

وقتی بازی شروع شد در انتظار اشتباهات دروازبان بایرن بودیم اما در مجموع و با وجود اینکه خطرات آنچنانی بر روی دروازه وی حادث نشد رنسینگ روز خوبی داشت هرچند در زمان پنالتی و قبل از زدن ضربه توسط شوچنکو جهت حرکت خود را انتخاب نمود و شوچنکو را برای تعیین جهت ضربه اش کمک کرد . شاید چند صدم ثانیه دیرتر می پرید می توانست شوچنکو را به دردسر بیاندازد .

بازی نکات ریز و درشت دیگری هم داشت که فقط به گفتن افسوس باری برای بایرن بسنده می کنیم . مثل گل فوق العاده و بی نظیر بالاک که جوابی بود به جناب آقای پیمان یوسفی گزارشگر مطلع و فوتبال شناس !! صدا و سیما که بالاک را یک بازیکن معمولی خطاب کرده بود ، ناراحتی ماکای پس از تعویض که شاید در ثابت بودنش در بایرن لطمه بزند هرچند در این بازی و علی الخصوص در نیمه دوم خوب هم نبود ، چمن نامطلوب آلیانز که اولین زمستانش را پشت سر می گذاشت و البته نبودن گتوزو و احتمالا دیدا در بازی برگشت هم امیدوارکننده است. به این جمع کافو و شاید مالدینی و آمبروسینی را هم اضافه کنید .

 امیدوارم بازی برگشت روز بایرن باشد .