ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

ایتالیا - آلمان

                                               

   

در حالی  که 100 روز تا شروع رقابتهای جام جهانی باقی مانده است دو تیم بزرگ اروپا یعنی آلمان و ایتالیا در استادیوم شهر فلورانس به مصاف هم رفتند . استادیومی که به تعبیر گزارشگر شبکه ARD با توجه به فنس ها و دیوارهای توری به زندان گوانتانامو شباهت داشت !!

در حالی که رنگها در استادیوم چشم نوازی می کردند مجبور بودیم تصویر دو مجری برنامه را در حالی که نمای از استادیوم پشت سرشان ثابت بود را ببینیم  . استفاده از پیمان یوسفی که سابقه خوبی در اذهان طرفداران فوتبال آلمان ندارد شاید دهن کجی به خواسته این طیف از تماشاگران فوتبال باشد . گزارشگری که در خصوص پیش بینی نتیجه فرمود با توجه به عواقب بازی این دو تیم ایتالیا برنده خواهد شد . شاید منظور ایشان سوابق باشد تا عواقب !!

   ایتالیا در حالی به مصاف آلمان رفت که توتی ، گتوزو و ویه ری را به خاطر مصدومیت در اختیار نداشت و در مقابل آلمان الیور کان را به دلیل مصدومیت و کریستین ورنز را به دلیل مشاجره با کلینزمان در اردو نداشت .

نکات ذیل چگونگی روند بازی را به نمایش میکشد که شاید خواندن آن خالی از لطف نباشد .

در ابتدا و با دیدن ترکیب آلمان می بایست عرض کنم استفاده از دایسلر نه چندان آماده در این بازی شاید اشتباه باشد . شاید بهتر بود کلینزمن او را به زمین نمی فرستاد همچنین استفاده از تیم بوروسکی به جای فرینگس گزینه بهتری بود . اما اوج کج سلیقگی در دفاع به چشم می خورد . استفاده از هوث که یک بازیکن بسیار معمولی است آن هم در قلب دفاع اشتباهی است که کلینزمن تاوان آنرا پرداخت خواهد کرد .

در بازی هوث نوعی  سردرگمی و تزلزل مشاهده می شود که احتمالا به بازی نکردن وی در چلسی مربوط می شود . قلب دفاع جایی است که نمی توان آنرا به یک بازیکن ضعیف و البته ذخیره سپرد . هوث در دقیقه 2 بازی در مصاف با تونی و در حالی که می توانست صاحب توپ شود با دستپاچگی توپ را به اوت می زند و این نشان از ناپختگی هوث است . هوث با این فیزیک مناسب بدنی می توانست در تیمی به غیر از چلسی صاحب تجربیات با ارزشی شود اما نیمکت نشینی در یک تیم بزرگ را به بازی کردن در یک تیم کوچک ترجیح داده است . حال سوال این است که کلینزمن چه اصراری بر بازی گرفتن از هوث دارد؟

در صحنه گل اول بازی لمان بسیار کند نشان داد و بعد از مهار ناقص توپ و البته عدم پوشش مناسب بر روی جیلاردینو از سوی آرنه فردریش باعث شد آلمان یک گل عقب بیفتد . چنین گلهایی که در دقایق ابتدایی به ثمر می رسند برای هر تیمی بسیار ویران کننده هستند و آلمان از زیر بار گل اول کمر راست نکرده بود که خط دفاعی ناهماهنگ و نا منسجم آلمان گل دوم را تقدیم نمود !

می توان گل دوم را محصول مشترک مدافعین علی الخصوص مدافعین مرکزی – پرمرته ساکر و روبرت هوث – دانست . آفساید گیری اشتباه و کندی مدافعین باعث شد تا گل دوم شکل گرفته و عملا بنیان تیمی آلمان را متلاشی کند . انصافاً جبران دو گل تا دقیقه 8 برای هر تیمی مشکل است و البته برای آلمان نا آماده مشکلتر !

در این بازی یکی از عوامل توقف و کندی حملات استفاده از دایسلری بود که حتی مربی باشگاهش – ماگات – را در خصوص استفاده کردن از وی دچار تردید می نمود . شاید اگر فشار مطبوعات آلمان نبود او اکنون در تیم ملی فیکس نمیشد . بازی ضعیف دایسلر در 10 دقیقه ابتدایی هر مربی را برای تعویض وی مجاب میکرد! اکثر ارسالهای دایسلر بی نهایت مبتدیانه و بدون فکر بود او حتی در مواقعی که توسط دفاع مقابل تحت فشار قرار می گرفت نیز اقدام به سانتر می نمود بدون توجه به اینکه حتماً به مدافع برخورد خواهد کرد !

آرنه فردریش هم با روزهای خوب خود فاصله داشت از او که در هرتا هم یک مهره قابل اتکا به شمار می رود بازی بهتری انتظار میرفت که البته نشد .

تنها فرصت آلمان در نیمه اول محدود میشد به ضربه دایسلر که پس از چند رفت و برگشت نصیب وی شده بود که البته بوفون به زیبایی آنرا دفع نمود . هرچقدر بوفون آماده بود لمان نا آماده نشان میداد . لمانی که شروع مجددش ما را به یاد میرزاپور می انداخت در 3 گل از 4 گل می توانست بهتر از اینها نشان دهد . شاید برای خوشحالی الیور کان اینچنین گلهایی خورده باشد ! به هر حال الیور شاید تنها آلمانی نه چندان ناراحت ! به شمار می رفت . لمان با این بازی احتمالا قافیه را به رقیب واگذار کرده و می بایست جام جهانی را از روی نیمکت دنبال کند .

دقیقه 39 و گل سوم ایتالیا درحالی که باز هم هوث و لمان نظاره گر مهاجمانند . کلینزمن باید در نحوه چیدمان خط دفاع دوباره بیندیشد یعنی هوث بهترین مدافع آلمان است !؟

این از نیمه اول یک دقیقه از نیمه دوم شروع شده که در پایان بقیه عرایضم را ارائه خواهم داد .

نیمه دوم با دو تغییر و به تعبیر پیمان یوسفی با یک تغییر آغاز شد . یوسفی یک نیمه را با اصرار بر اینکه متزلدر همام پر مر ته ساکر است به اتمام رساند و در آخر هم متوجه نشد که لیلی مرد بود یا زن ! حداقا با خواندن نام متزلدر می توانست به اشتباه خود پی ببرد که البته نبرد . نکته حیرت انگیز در مورد آقای یوسفی اشتباه گرفتن بالاک با آساموآ در دقیقه 17 نیمه دوم بود !!!

نیمه دوم با آمدن آساموآ به جای لوکاس پودولسکی آغاز شد . نیمه اول کم کم داشت یادمان می رفت که لوکاس هم در داخل بازیست ! که کلینزمان با این تعویض ما را متوجه حضور وی کرد ! به نظر میرسد که مشکل تیم کلینزمن در خط هافبک باشد که این مشکل به خط حمله تیم نیز سرایط کرده است و باعث خارج شدن مهاجم جوان و گلزن آلمان ها لوکاس پودولسکی از جریان بازی شد. شاید تیم بوروفسکی باید خیلی زودتر از اینها به بازی می آمد . آلمان به سختی حمله می کرد و برای هر حمله خیلی وقت می گذاشت که البته باعث میشد خط دفاع ایتالیا آرایش دفاعی بهتری به خود بگیرد و در مقابل ایتالیا به سرعت و در عرض چند لحظه به دروازه آلمان نزدیک میشدند تا اینکه در نیمه دوم هم توانستند به گل چهارم برسند . نحوه دفاع کردن هوث قابل تامل بود !

بعد از این با حضور شواین اشتایگر و بوروفسکی آلمان توانست کمی تا قسمتی سوار بر بازی شود اما میتوان آنرا به اشباع شدن یاران لیپی هم نسبت داد و در نهایت آلمان با این چهار گل و البته گلی که هوث جواب داد با نتیجه چهار بر یک به پایان برسد .

البته این احتمال هم وجود دارد که بازیکنان آلمان شاید به خاطر میزبانی و اینکه حتما باید نتیجه بگیرند تحت فشار روحی باشند چون این بازی با بازی آلمان متفاوت بود . آلمان هم در حمله و هم در دفاع بسیار بی برنامه بود و از آلمان جام کنفدراسیونها بدور بود . البته آلمان از نظر مهره در این چند ساله واقعاً در مضیقه بوده و به جز بالاک و دو سه نفر دیگر ، مهره در سطح اول بین المللی ندارد اما میل به یکپارچگی در سیستم بازی آلمانها همیشه به آنها در اجرای یک بازی هدفمند کمک نموده است . در آلمان کسی توقع دریبلهای آنچنانی و کارهای محیرالعقول ندارد اما این بازی نه فانتزی بود و نه هدفمند . مجموعه ای بود از اشتباهات فردی و تیمی و البته نداشتن برنامه مناسب . شاید اگر ترکیب نیمه دوم از ابتدای بازی به میدان می آمد این نتیجه تعدیل میشد اما متاسفانه آلمان با این بازی خود را از جمع مدعیان قهرمانی خارج نمود . کلینزمان باید خود را برای پاسخ به مطبوعات آماده نماید و البته برای اثبات توجیهاتش فقط 2 هفته فرصت دارد . شاید بازی با آمریکا برای یورگن بزرگترین مکان برای اثبات نظراتش باشد .

بایرن 1 – 1 ( میلان + داور )

بایرن بالاخره در آلیانز آره نا امتیاز داد آنهم در روزی که بایرن می توانست بازهم امتیاز این بازی را از آن خود کند . متاسفانه اشتباه داور باعث شد میلان در مونیخ به گل برسد و با اندوخته ای تقریباً مطمئن به بازی برگشت و سن سیروی وحشتناک چشم بدوزد .

در این بازی متاسفانه هر دو دفاع چپ و راست بایرن از شرایط آرمانی به دور بودند که سهم سانیول از لام خیلی بیشتر بود . دقیقاً نکته اتکای بایرن یعنی سانیول تبدیل به نقطه ضعف آن شده و نود درصد حملات میلان از این جناح پایه ریزی شد . هم در دفاع و هم در حمله سانیول مرتکب اشتباهات فاحشی شد که باعث گردید میلان با فراغ خاطر از سمت چپ خودش بارها و بارها حمله کند . در ابتدای بازی و با اولین سانتر سانیول با خودم گفتم امروز روز ویلی نیست و متاسفانه همینطور هم شد . برای بازی برگشت باید بایرن فکر به این جناح بکند یا حداقل اینکه ویلی در مورد نوع بازیش با میلان تجدید نظر کند ! اما فیلیپ لام که خیلی انژیک تر از سانیول بود نتوانست انتظارها را برآورده کند . لام پا به توپ می شود ، با سرعت پیش می رود و یکباره به سمت راست تغییر جهت می دهد . این کار را لام هزار بار انجام داد !! با وجودی که از لیزا خیلی تهاجمی تر است اما در این بازی می توانست خیلی موثرتر باشد . با توجه به یک کارته بودن گتوزو ( واقعاً کسی در دنیا از این بازیکن خوشش می آید ؟!؟!؟! ) او میتوانست خیلی راحتتر در این مسیر جولان بدهد که البته نداد .

هر سه تعویض ماگات عالی بود علی الخصوص کریمی که روز خوبی را پشت سر گذاشت . فکر می کنم ماگات به او اختیارات بیشتری را در خصوص حفظ توپ و دریبل داده بود . آن کریمی که قبلاً در بوندس لیگا دیده بودیم که هر توپی را سریع پاس میداد با این کریمی که با حرکت بدن به راحتی پیرلو را محو کرد از زمین تا آسمان متفاوت بود ولی کاش شول و گوئره رو زودتر از این به میدان می آمدند .

وقتی بازی شروع شد در انتظار اشتباهات دروازبان بایرن بودیم اما در مجموع و با وجود اینکه خطرات آنچنانی بر روی دروازه وی حادث نشد رنسینگ روز خوبی داشت هرچند در زمان پنالتی و قبل از زدن ضربه توسط شوچنکو جهت حرکت خود را انتخاب نمود و شوچنکو را برای تعیین جهت ضربه اش کمک کرد . شاید چند صدم ثانیه دیرتر می پرید می توانست شوچنکو را به دردسر بیاندازد .

بازی نکات ریز و درشت دیگری هم داشت که فقط به گفتن افسوس باری برای بایرن بسنده می کنیم . مثل گل فوق العاده و بی نظیر بالاک که جوابی بود به جناب آقای پیمان یوسفی گزارشگر مطلع و فوتبال شناس !! صدا و سیما که بالاک را یک بازیکن معمولی خطاب کرده بود ، ناراحتی ماکای پس از تعویض که شاید در ثابت بودنش در بایرن لطمه بزند هرچند در این بازی و علی الخصوص در نیمه دوم خوب هم نبود ، چمن نامطلوب آلیانز که اولین زمستانش را پشت سر می گذاشت و البته نبودن گتوزو و احتمالا دیدا در بازی برگشت هم امیدوارکننده است. به این جمع کافو و شاید مالدینی و آمبروسینی را هم اضافه کنید .

 امیدوارم بازی برگشت روز بایرن باشد .

ملوان - فجر

 

ملوان باز هم در بیرون از انزلی نباخت . شاید افتخار به نباختن یک تیم زیاد جالب نباشد اما با وضعیتی که ملوان داشت و از بازیهای خارج خانه فقط و فقط ۳ امتیاز از بازی با ابومسلم بحران زده بدست آورده بود ٬ این تساویها و کسب یک امتیازها را می توان بعنوان نشانه هایی از پیشرفت به شمار آورد .

متاسفانه بدلیل مشخص نبودن سیاست گذاری نیروی دریایی در اداره باشگاه و مشخص نبودن تکلیف تیم ٬ کادر فنی ٬ مدیریت و صد البته تماشاچی بلاتکلیف ! نمی توان روند ثابت و استواری را برای هر فصل و فصول بعد از آن تصور نمود . در ابتدای فصل و با فروش ۹ بازیکن که البته ۵-۶ نفر از انها به معنای واقعی کلمه از ارکان تیم به شمار می رفتند متاسفانه بازیکنان جدید و یا قدیمی و کم تجربه تیم آن طور که باید و شاید به هماهنگی و درک متقابل نرسیده و شاهد بازیهای مطمئنی از ملوان نبودیم . اشتباهات پی در پی خط دفاعی که هر بازی چندین بار اتفاق می افتاد باعث میشد که تماشاچی ملوان هفته به هفته ناامیدانه تر از بازی قبل به خط نامنظم دفاعی نگاه کند و دست به دعا بردارد که مهاجم حریف دچار اشتباه شده و دروازه ملوان را باز نکند .

اوج این اشتباهات در بازی با سایپا رخ داد و ملوانی که فصل قبل با ۵ گل سایپا را در هم شکسته بود اینبار با دریافت ۴ گل و البته دریافت نکردن ۳-۴ گل دیگر خرد شود . غرور ملوانیها در آن بازی شکسته شد اما این بهایی بود که می بایست در قبال جوانگرایی اجباری می پرداختیم !!

فرصتی نبود . تامینی بسیار پراشتباه بود . مسعود هر بازی متزلزلتر از بازی قبل میشد . هادی ضعیف بود و... مهره ای نمانده بود جز علی یحیی نژاد که صد البته نمی توانست به تنهایی جور دفاع را بکشد . اینجا بود که نصرت با یک تغییر پست عجیب یک مهاجم متوسط را تبدیل به مدافعی بی نظیر نمود . جلال رافخوایی .

تنها چیزی که جلال را از مدافعین برتر ایران متمایز می کند جثه کوچک اوست وگرنه تمام خصوصیتهای یک مدافع با ذکاوت را داراست هر چند گاهی زیاد پا به توپ می شود . به شخصه از بازیش لذت می برم و در دل صد احسنت به مربیی می گویم که با ریسک بزرگش یک بازیکن را احیا نمود . بهینه کار کردن در نداری هنر است وگرنه در تیمهایی که چندین ملی پوش و بازیکن خارجی و .. دارند مربی نقش کمتری نسبت به مربیانی مثل ایراندوست دارند .

                                                           

بازی بعد با فجر سپاسی است امیدوارم بازی را ببریم . با روحیه از دست رفته فجر شاید موفق شویم دومین ضربه را در طول این دو هفته به فجر وارد کنیم . هرچند مطمئنم بازی سنگین و طاقت فرسایی برای هر دو تیم خواهد بود اما شانس ملوان برای برد به دلیل میزبانی و حمایت بی شائبه تماشاگرانش بیش از فجری خواهد بود که واژه تماشاگر برایش مثل رویایی دست نیافتنی است !!

به امید پیروزی ملوانان